قوله تعالى: إنْ تصبْک حسنة تسوْهمْ اى ان نلت نصرة فى غزائک هذه تحزنهم و ان نالتک قادحة من نقصان او هزیمة یقولوا قد اخذنا بالحزم اذ تخلفنا میگوید باین غزاء تبوک که میروید اگر شما را نصرت و ظفر بود منافقان اندهگن شوند و دل‏تنگ و اگر هزیمت و شکستى بود ایشان گویند: نیک آمد و راست، که نرفتیم.


حزم آن بود که ما بر دست گرفتیم، کلبى گفت: حسنه ظفر و غنیمت روز بدر بود، مسلمانان را و مصیبت و شکستگى و نکبة روز احد. میگوید منافقان روز بدر اندوهگن بودند که نصرت مسلمانان میدیدند و روز احد شاد بودند که مصیبت و نکبت رسید ایشان را. رب العالمین گفت و یتولوْا اى عن الایمان.


و همْ فرحون لما اصاب رسول الله و اصحابه یوم احد. الاصابة وقوع الشی‏ء فیما قصد به و قیل الاصابة الانحطاط من اعلى الى اسفل مشتق من الصواب.


قلْ یا محمد للمنافقین لنْ یصیبنا شدة و رخاء و خیر و شر إلا ما کتب الله لنا فى اللوح المحفوظ و قضاه و قدره علینا فى سابق حکمه کما قال عز و جل: ما أصاب منْ مصیبة فی الْأرْض و لا فی أنْفسکمْ إلا فی کتاب منْ قبْل أنْ نبْرأها.


و على الله فلْیتوکل الْموْمنون یعنى و الیه فلیفوض المومنون امورهم على الرضا بتدبیره.


قلْ هلْ تربصون اى هل ینتظرون ان ینزل بنا إلا إحْدى الْحسْنییْن نصرة او شهادة.


و نحْن نتربص بکمْ احدى السوءین عذاب من عند الله کما اصاب الامم الخالیة او بایدینا فنغلبکم بالسیف و نقتلکم فتربصوا مواعید الشیطان.


إنا معکمْ متربصون مواعید الله فى اعلاء کلمته و اعزاز دینه. معنى آیت آنست یا محمد ایشان را گوى جز آن نیست که شما انتظار میکشید و چشم میدارید که رسد بما یکى از دو نیکویى: یا یارى از خداى و ظفر بر دشمن. یا شهید شدن در راه خدا.


و ما چشم میداریم که خداى رساند بشما از دو بد، یکى: عذابى از نزدیک خویشتن یا کشتن بدست ما. اکنون شما چشم میدارید تا ما با شما چشم میداریم. آنچه شما چشم بدان میدارید وعده شیطان است و آنچه ما چشم بدان میداریم وعده خداى است.


روى ابو هریرة قال: قال رسول الله ص: یضمن الله لمن خرج فى سبیله لا یخرج الا ایمانا بالله و تصدیقا لرسوله، ان یرزقه الشهادة او یرده الى اهله مغفورا نائلا ما نال اجرا و غنیمة.


قلْ أنْفقوا طوْعا أوْ کرْها این آیت در شان عبد الله ابى آمد. رئیس منافقان کان عظیم النفقة واسع الوسیعة انفقوا امر است بمعنى شرط و مراد باین توبیخ است یقول: ان انفقتم طائعین او کارهین لن یتقبل منکم. نفقة که میکنید اگر به طوع کنید و اگر بکره، از شما پذیرفته نیست که اعتقاد و توحید با آن نیست. و گفته‏اند این جواب جد بن قیس است که گفته بود ائذن لى فى القعود و اعینک بمالى. و گفته‏اند طوع، صدقات است که بر وى لازم نیست و کره، زکاة است که شرع او را فرموده و الزام کرده. و گفته‏اند طوع آنست که باختیار خویش کند، بر دل ایشان آسان و خوش و کره آنست که از بیم قتل کنند، بر دل ایشان گران و دشوار. میگوید هر چون که هست، از شما که منافقان‏اید نپذیرند که نخست ایمان باید و صفاء دل و اعتقاد پاک پس زکاة و صدقات و نفقات پس بیان کرد که مانع قبول چیست گفت: و ما منعهمْ اى ما امتنعت اعمالهم من ان تقبل، الا کفرهم بالله و رسوله.


عرب گوید ما منعنى ان افعل کذا الا فلان اى: ما امتنعت الا من اجل فلان. قال الله عز و جل: و ما منعنا أنْ نرْسل بالْآیات إلا أنْ کذب بها الْأولون اى و ما امتنعنا ان نرسل بالایات الا ان کذب بها، فان الله عز و جل لا مانع له. باز نمود که آن نفقات ایشان که پذیرفته نیامد از آن است که ایشان بخداى و رسول کافراند و در نماز کسلان و متثاقل‏اند از آن که گوش بثواب آن ندارند و انفاق بر ایشان دشوار است، از آنکه بر خود چون غرامتى و تاوانى میدانند.


روى ابو هریرة قال: قال رسول الله ص: «للمنافقین علامات یعرفون بها. تحیتهم لعنة و طعمتهم نهیة و غنیمتهم غلول. لا یقربون المساجد الا هجرا و لا یأتون الصلاة الا دبرا مستکبرین لا یألفون و لا یولفون خشب باللیل صخب بالنهار».


و فى بعض الاخبار: «جیفة باللیل بطال بالنهار».


و قال ابن عباس فى صفة المنافقین: و هم النائمون عن العتمات الغافلون عن الغدوات التارکون للجماعات الخافرون للامانات اولئک رجالهم منافقون و نساوهم منافقات.


کرها بضم کاف قرائت حمزة و کسایى است، و در معنى، ضم و فتح یکسان است.


ان یقبل منهم بیا قرائت حمزة و کسایى است و باین قرائت نفقات بمعنى انفاق است.


فلا تعْجبْک أمْوالهمْ و لا أوْلادهمْ این خطاب با مصطفى است و مراد باین امت است، و بقول بعضى مفسران در آیت تقدیم و تأخیر است، تقدیره: فلا تعجبک کثرة اموالهم و اولادهم فى الحیاة الدنیا، انما یرید الله لیعذبهم بها فى الآخرة. و بیشترین مفسران بر آنند که آیت بر ترتیب خویش است و فى. متصل بیعذبهم.


یعنى لا تستحسن ما انعمنا علیهم من الاموال الکثیرة و الاولاد.


إنما یرید الله لیعذبهمْ اى بجمعها و حفظها و حبها و البخل بها و کل هذا عذاب. و قیل: یعذبهم بنهب الاموال و سبى الاولاد. میگوید: عجب مدار و نیکو مشمر آن مالها و فرزندان که دادیم ایشان را که خداى میخواهد که ایشان را بآن مال و فرزند در دنیا بفتنه افکند و ایشان را بعذاب دارد و چنان که مومن را در آن اجر و ثواب بود منافق را در آن عقوبت و عذاب بود و آن گه بعاقبت: تزْهق أنْفسهمْ و همْ کافرون اى تخرج ارواحهم و هم على الکفر.


و یحْلفون بالله إنهمْ لمنْکمْ اى یحلفون بالله کاذبا انهم مومنون.


و ما همْ منْکمْ اى لیسوا بمومنین.

و لکنهمْ قوْم یفْرقون اى یفرقون الفریقین، همانست که جایى دیگر گفت: یریدون أنْ یأْمنوکمْ و یأْمنوا قوْمهمْ میگوید منافقان از دو سوى میترسند هم از قوم خویش هم از شما اگر اظهار کنند آنچه در دل دارند ایشان را بکشند و فرزند ایشان را ببردگى ببرند.


لوْ یجدون ملْجأ اى ملاذا. أوْ مغارات یعنى اسرابا، جمع مغارة.


أوْ مدخلا، و بر قراءت یعقوب او مدخلا بفتح میم و تخفیف یعنى مستترا و مذهبا.


لولوْا إلیْه اقبلوه نحوه.


و همْ یجْمحون یسرعون. من قولهم. فرس جموح یرکب رأسه، و معنى الآیة: ان المنافقین لو امکنهم الفرار من بین المسلمین باى وجه کان کفروا و لم یقیموا بینهم.


و منْهمْ منْ یلْمزک، و بر قرائت یعقوب یلمزک بضم میم اى یعیبک، و اللمز العیب، اللمزة العیاب، و اللمزة المعیب.


فی الصدقات اى فى تفریق الصدقات بین اهلها. این آیت در شأن مردى منافق فرو آمد نام وى حرقوس بن زهیر، رسول خدا در غزاء حنین قسمت غنائم میکرد، گفت: یا رسول الله اعدل فانک ما عدلت الیوم. رسول خدا چون این سخن از وى بشنید گونه وى سرخ شد، گفت: ان لم اعدل فمن ذا الذى یعدل و جبرئیل عن یمینى و میکائیل عن یسارى. عمر گفت: یا رسول الله ایذن لى اضرب عنقه. فقال: دعه فانى لا احب ان یقال ان محمدا یقتل اصحابه، و روى: دعه فان له اصحابا یمرقون من الدین کما یمرق السهم من الرمیة.


و در خبر است که ابو بکر از پس وى برفت او را در غار یافت بازگشت، عمر هم چنین برفت و در نماز یافت و بازگشت، و على رفت و او را نیافت و نه دید، رسول خدا گفت: یا على! این مرد بروزگار تو بر تو بیرون آید و تو او را بکشى و نشان بداد. على در حرب نهروان او را در میان کشتگان یافت.


رب العالمین گفت. فإنْ أعْطوا منْها رضوا اى ان کثرت لهم من ذلک فرحوا و ان اعطیتهم قلیلا سخطوا، اى انما دینهم و سخطهم و رضاهم لدنیاهم.


و لوْ أنهمْ رضوا ما آتاهم الله و رسوله و قالوا حسْبنا الله، کما قال المسلمون.


جواب لو اینجا محذوف است و تقدیر آیت اینست: لو رضوا بذلک و توکلوا على الله لکان خیرا لهم و عرب فراوان جواب لو فرو گذارند در سخن و درست است خبر از مصطفى ص که گفت: هلاک امتى على ایدى اغیلمة من بنى عبد مناف قالوا: یا رسول الله فما ذا تأمرنا؟ قال: لو ان الناس اعتزلوهم.


این لو بمعنى لیت است.


سیوْتینا الله منْ فضْله اى خزانته، و رسوله من الصدقة و الغنیمة. میگوید: خداى ما را از فضل و نعمت خویش میدهد آنچه دریابد و رسول وى رساند. چنان که در خبر است: لا تکنوا بابى القسم الله یعطى و انا اقسم.


إنا إلى الله راغبون اى نسأل الله ان یغنینا من فضله بفضله.